سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی سایت
http://labgazeh.persiangig
.com/image/13lab.jpg

نقل مطلب از این وبلاگ با ذکر منبع موجب سپاسگزاری است .
بازدید امروز: 158
بازدید دیروز: 24
بازدید کل: 1381783
دسته بندی نوشته ها شعر گونه ‏هایم
بـی‏ خیال بابـا
دیار عاشقی ها
دل نوشتـــه ‏ها
شعــرهای دیگران
خاطـــرات
پاسخ به سوالات
فرهنگی‏ اجتماعی
اعتقـادی‏ مذهبی
سیاست و مدیریت
قــرآن و زنـدگــی
انتقــــادی
مناسبت ها
حکایــــات
زنانـه هـــا
دشمن شناسی
رمان آقای سلیمان!
همراه با کتاب
بازتاب سفرهای نهادی


اطلاع از بروز شدن

 



گزارش های خبری
گفت‌وگو با خبرگزاری فارس
بخش خبری شبکه یک
روایتی متفاوت از حضور خدا
باز هم خبرگزاری فارس
خدای مریم! کمکم کن
ارتش مهد ادب است
سوم شعبان. جهرم
خبرگزاری کتاب ایران
سوال جالب دختر دانشجو
رضا امیر خانی و آقای سلیمان
فعالیت قرآنی ارتش
خبرگزاری ایکنا
چاپ چهارم آقای سلیمان
برگزیدگان قلم زرین
گزارش: جهاد دانشگاهی
گزارش: سانجه مشهد و دادپی
مصاحبه: خبرگزاری ایسنا
مصاحبه: سبک زندگی دینی
گزارش: همایش جهاد دانشگاهی
مصاحبه: وظیفه طلاب
پیشنهاد یک بلاگر
شور حسینی ـ شهرزاد


زخمه بر دل.. ناله از جان



امروز.. عرفه

پنج شنبه 88 آذر 5

ما خودمان کم سوخته‌ایم که این سیمای حمهوری اسلامی هم هی ما را بیشتر می‌سوزاند؟ امروز تلویزیون دارد از صبح مراسم حج را نشان می‌دهد.. تصاویر مراسم تعویض پرده‌ی کعبه.. تصویر حاجیان که مُحرم شده بودند تا مَحرم بشوند و لبیک گویان اذن دخول می‌طلبیدند نمک زخممان را بیشتر می‌کرد..
امروز در عربستان عرفه بود.. بعد از ظهر امروز با دیدن تصاویر زنده‌ی تلویزیونی که حاجیان به سمت دنیای معرفت و پاکی، یعنی صحرای عرفات می‌رفتند، دلم لرزید..
یاد امشب که یک دنیا گناه و ناپاکی در عرفات جا می‌ماند و انبوهی از مردم، آمرزیده شده و پاک پاک ـ مانند روزی که از مادر متولد شده‌اند ـ از عرفات به مشعر کوچ می‌کنند، حال و هوایم را عوض کرد..
با دیدن تصویر جبل‌الرحمه در مرکز عرفات، به حال خوش آنان که در سمت چپ آن، رو به قبله دعای عرفه می‌خوانند غبطه خوردم و بر کم توفیقی خودم حسرت..
پسرم می‌گفت اینجا که صحرا نیست؛ با این همه درخت و گیاه.. می‌خواستم بگویم اگر آن اشک‌های عاشقانه که زمین آنجا را سیراب می‌کند بر کویر لوت هم می‌ریخت بهشت می‌شد.. اما چیزی نگفتم و فقط سوختم و سوختم..

 

                       عکس را از اینترنت گرفتم

پ ن: برای جبران ذره‌ای از این بی‌قراری ـ هرچند قابل جبران نیست ـ تصمیم گرفتم دعای پرمغز و ارزشمند عرفه را به همان شیوه‌ای که در ماه مبارک رمضان، دعاهای افتتاح و ابوحمزه‌ی ثمالی را ترجمه کردم، ترجمه کنم و برای خوانندگان عزیز، روی وبلاگ بگذارم. خدا کند که امشب بتوانم تمامش کنم..

 

اگر یادتان بود و باران گرفت..